.
رفتم پیش خدا فریاد زدم چرا؟؟
خدا به ارامی گفت هیسسسسسس
فرشته ها تازه خوابیدن
زیر لب پرسیدم پس من چی..........؟؟
با مهربانی گفت تو واسم عزیزترینی............
بغض کردم و گفتم:فرشته من رفت...........
خدا نگاهم کرد و گفت اذیتش کردی.......؟؟
با اشک و هق هق گفتم:فک نکنم.......
خدا گفت اومدی دنبالش تو آسمون.......؟؟
گفتم آره نامرد بهم قول داده بود بدون من جایی نره.....
خدا لبخندی زد............
سرمو بالا کردم و گفتم:من بدم یا اون...........؟؟
خدا گفت هیچکدوم............
داد زدم و گفتم اون بد بود.تنهام گذاشت.اون بد بود
که گفت تا تهش باهاتم.حرصم گرفت گفتم ببرش جهنم.....
خدا با تعجب گفت مطمینی..........؟؟
با دودلی با اشکام گفتم:ن...........
به خدا گفتم : میشه ببینمش...........؟؟
خدا قبول کرد......
ازاین پایین داشتم میدیدمش.بلند داد زدم گفتم:
آهای همه کسم همه احساس من نفس من ،من اینجام.
مگه قرار نبودتنهایی جایی نری..........؟؟
با توأما...................
خدا آروم بهم گفت صداتو نمیشنوه............
به آرامی با بغض گفتم:دوسش داشتم و دارم
پس چرا رفت..........؟؟
خدا گفت:اگه زندگیتون بهم ربط نداشت هیچ وقت
سر راه هم قرارتون نمیدادم.........
شنیدی عزیز.....لبخندی زدمو گفتم:مواظبش باش خدا......
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس maryam1373.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
قالب وبلاگ